روانكاوي به عنوان روشي براي درمان «تنها معياري كه حقيقت را به وسيلة آن ميتوان ارزيابي كرد، نتايج عملي حاصل از آن است». «مائوتسه تونگ[1] » افراد غيرحرفهاي روانكاوي را بيشتر به عنوان روشي براي درمان اختلالهاي رواني، روانرنجوري و احتمالاً روانپريشي به شمار ميآورند. مسلم است كه فرويد براي نخستين بار نظريه و روشهاي روانكاوي را براي درمان بيماران رواني مطرح و ادعاهاي بسياري را در مورد اين روشها بيان كرده است. نخستين ادعا اين است كه روان ...
روانكاوي به عنوان روشي براي درمان «تنها معياري كه حقيقت را به وسيلة آن ميتوان ارزيابي كرد، نتايج عملي حاصل از آن است». «مائوتسه تونگ[1] » افراد غيرحرفهاي روانكاوي را بيشتر به عنوان روشي براي درمان اختلالهاي رواني، روانرنجوري و احتمالاً روانپريشي به شمار ميآورند. مسلم است كه فرويد براي نخستين بار نظريه و روشهاي روانكاوي را براي درمان بيماران رواني مطرح و ادعاهاي بسياري را در مورد اين روشها بيان كرده است. نخستين ادعا اين است كه روان ...